Toggle shoutbox Shoutbox
![]() |
arshak's Profile
Reputation: 3
Neutral
- Group:
- Members
- Posts:
- 406 (0.08 per day)
- Most Active In:
- General Discussion (203 posts)
- Joined:
- 12-January 08
- Profile Views:
- 4,683
- Last Active:
Feb 25 2011 08:38 AM
- Currently:
- Offline
Latest Visitors
-
قزلباش
23 Feb 2011 - 08:35 -
Nader Shah
11 Jan 2011 - 23:34 -
Khurasani
21 Dec 2010 - 12:24 -
Parsistani
14 Dec 2010 - 10:24
Topics I've Started
-
Aryana Encyclopaedia
Posted 25 Feb 2011
I came across this website, thought some of you might be interested.
http://database-arya... a.blogspot.com/ -
راهپيمايي مهاجرين افغان در محکوميت هتک حرمت به عکس مقام معظم رهبري و رييس جمهور ایران در مشهد
Posted 23 Jan 2011
راهپيمايي مهاجرين افغان در محکوميت هتک حرمت به عکس مقام معظم رهبري و رييس جمهور ایران در مشهد
سياسي 2/11/1389 17:27:40
8911-1185-5 كد خبر
RSS :: پرینت
راهپيمايي مهاجرين افغان در محکوميت هتک حرمت عناصر افغاني به عکس مقام معظم رهبري و رييس جمهور ایران، امروز در مشهد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)- منطقه خراسان، اين راهپيمايي جهت محكوم نمودن هتك حرمت به قرآن كريم توسط نيروهاي خارجي در حمله به يك مدرسه و نيز تحركات عدهاي مزدور و وابسته عليه مناسبات نيك و برادرانه جمهوري اسلامي افغانستان و جمهوري اسلامي ايران و بي احترامي به مراجع نظام و علماي كرام در افغانستان واعلام برائت مهاجرين مسلمان افغاني مقيم ايران از تمام اين دسايس، امروز در مسير چهارراه شهدا به سمت ميدان راه آهن برگزار شد.
شعارهاي اين راهپيمايي که با موضوع محکوميت اين عمل بود، به شرح ذيل است:
"برادر مسلمان، حامي راه قرآن"، "آمريكا، اسرائيل مرگ به نيرنگتان"،" ما ملت آزاديم فرزند انقلابيم،درس شكست و خواري به انگليس داديم"، "لبيك يا خامنهاي، لبيك يا حسين است"، "ما پيروان حيدريم، ما جان نثار حيدريم"، "انگيزه دشمنان ايجاد اختلاف است، دستور اسلام ما، وحدت و اتحاد است"، "بيدار باش مسلمان، هوشيار باش مسلمان"، " آمريكا در چه فكريه؟ ملت ما حيدريه"، "مزدور آمريكايي حيا كن، بهانه را رها كن"، " واي اگر خامنهاي حكم جهادم دهد" ، "يا ايها المسلمين اتحدوا اتحدوا" و ... سر داده شد.
همچنين شعارهايي بر روي پلاکاردهاي دست مردم به چشم مي خورد از جمله:
"ما اتباع افغانستان از دولت خويش مي خواهيم در مقابل اهانت به مقدسان ديني و مراجع تقليد ساكت نبوده و هتاكان را به سزاي عمل خويش برسانند"، "مرگ بر استكبار جهان خوار آمريكا"، "ما مهاجرين از دوستي و روابط با ايران حمايت ميكنيم"، "زنده باد ملت ايران و افغانستان و مرگ بر دشمن اين دو ملت" و ....
در پايان راهپيمايي سيد يحيي حسيني مزاري، رييس مركز فعاليت هاي سياسي و فرهنگي تبيان و رييس خبرگزاري صداي افغان(آوا) در جمع راهپيمايان، اين اقدام تفرقه انگيز را محكوم كرد و افغانستان را دوست دولت ايران خواند.
وي اظهار داشت: اين اولين جنايت آمريكاييها درسال هاي گذشته در افغانستان نيست و امكان دارد اين آخرين جنايت آمريكايي هم نباشد چون اين حركت آمريكايي ها و دشمنان دين واسلام براساس يك استراتژي تعيين شده است كه هر از چند گاهي بايد اين اتفاق بيفتد.
وي گفت: امروز مهاجرين افغاني آمده اند تا به تكليف اسلامي و انساني خود عمل كنند؛ تكليف اسلامي ما ايجاب ميكند كه در برابر حكاكي هاي ناجوانمردانه آمريكاييها در برابر قرآن كريم و در برابر تحركات عدهاي از عناصر مزدور خود فروخته عليه جمهوري اسلامي ايران در كابل و هرات واكنش جدي نشان بدهيم.
حسيني مزاري بيان کرد: در اين اواخر نيروهاي آمريكايي شبانگاه مدرسهاي را در محاصره خود قرار مي دهند و در اين اقدام وحشيانه خود، طلبه جواني را در برابر سگهاي خود قرار ميدهند و شكم او را سگ آمريكاييها ميدراند و سپس سر او را آماج گلولههاي وحشيانه خود قرار مي دهند و محراب مسجد آن مدرسه را تخريب ميكنند.
وي ادامه داد: از سوزاندن پرچم جمهوري اسلامي ايران، هر مسلماني از چنين دسيسه اي و دشمني دلش به درد ميآيد و بايد براساس تكليف ديني و اسلامي برخورد کند.
رييس خبرگزاري صداي افغان گفت: هتاكي بر مقامات ديني قابل تحمل براي مردم مسلمان افغانستان نيست.
وي خاطرنشان کرد: وظيفه هر مسلمان در هر جاي دنيا اين است كه حامي اين نظام مقدس باشد؛ اين نظام بر مركب جهان اسلام و مركز حب و حمايت و احياگري و بيدادگري جامعه مسلمانان است.
رييس مركز فعاليتهاي سياسي و فرهنگي تبيان گفت: عده محدودي كه در افغانستان اين اقدام را كردند از مزدوران بي سرو پاي اجانب و مزدبگيران سفارتخانه هاي آمريكا و انگليس در كابل و هرات هستند و مطمئنا ازجمع مردم افغانستان نيستند.
وي بيان کرد: دولت ايران اين اقدام را از مردم و دولت افغانستان نداند به خصوص شخص حامد كرزاي؛ آقاي كرزاي بر خلاف رييس جمهور آمريكا مواضع جدي ميگيرد و از جمهوري اسلامي ايران به عنوان همسايه دوست و صميمي افغانستان ياد ميكند.
حسيني مزاري گفت: دولت و ملت افغانستان خواهان روابط دوستانه با ملت و دولت ايران است.
در پايان مراسم بيانيه اي در محکوميت اين اقدام قرائت شد که متن بيانيه به شرح ذيل است:
"قطعنامهي پاياني راهپيمايي مهاجرين افغانستان مقيم مشهد مقدس"
بار ديگر عوامل استكبار جهاني و آمريكاي جهانخوار عصبانيت و اعمال جنون آميز و شيطاني خود را با هدف تير قرار دادن قرآن كريم و تخريب يك مسجد در شهر باستاني غزني افغانستان، به جهانيان نشان دادند، اهانت و بي حرمتي به ساحت قدسي قرآن كريم، تخريب مساجد، حمله وحشيانه به مدارس علميه برادران اهل تسنن، و تشيع، حمله به مدرسه علميه امام صادق(ع) و به شهادت رساندن روحاني و دو نفر از افراد بي گناه به طرز فجيع و وحشيانه در منطقه علاء الدين از توابع ولسوالي ناهور ولايت غزني توسط نيروهاي آمريكايي، همچنين تشكيل اتاق فرمان صهيونيستي و بهرهگيري از عوامل سر سپرده خويش به منظور تخريب روابط دوستانه دو ملت مسلمان افغانستان و ايران، سازماندهي تعدادي از افراد بي بند و بار براي برگزاري تظاهرات و راهپيمايي در مقابل سفارت و كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در كابل و هرات و اهانت به مراجع ديني، قلب علما و مسلمانان جهان به ويژه ملت مسلمان، مومن و متدين افغانستان را جريحهدار نمودند.
ما مهاجرين افغانستاني مقيم جمهوري اسلامي ايران با شركت در اين تظاهرات، ضمن محكوم نمودن وابراز خشم و انزجار شديد خود از اقدامات مذبوحانهاي كه در راستاي برنامه اسلام هراسي هر از چند گاهي توسط استكبار جهاني به سركردگي آمريكاي جنايتگر و صهیونيسم بين الملل صورت ميپذيرد، مواضع خود را با نداي "الله اكبر" اعلام نمودند.
source: http://khorasan.isna... LID=46&NID=4320
This is proof to all those Afghanistani nationals who say that Iran and Afghani people are not united. Afghanistani residents of Mashhad and Khorasan Province are united with all fellow Khorasani and Iranian people. No foreign power is capable of breaking this unity. -
"Masnavi Mowlavi" has been translated in Dutch
Posted 19 Jan 2011
«مثنوي معنوي» به زبان هلندي ترجمه شد
خراسان - مورخ چهارشنبه 1389/10/29 شماره انتشار 17752
ديوان «مثنوي معنوي»، اثر ماندگار مولانا جلالالدين به زبان هلندي ترجمه شد. به گزارش ايسنا، «عبدالوحيد فن بومل»، نويسنده هلندي در يک برنامه چهار ساله که سال 2007 توسط انجمن نويسندگان ترک مقيم هلند آغاز شد، نسخه هلندي «مثنوي» را ترجمه کرد. به گزارش نشريه "ترکيش ويکلي"، اولين نسخه اين کتاب، در تيراژ هزار نسخه منتشر خواهد شد. مثنوي پيش از اين به زبانهاي ترکي، انگليسي، ايتاليايي، آلماني، اردو، فرانسوي، اسپانيولي، عربي، آلبانيايي، سوئد ي، ژاپني، هلندي، ازبکي، تاجيکي، يوناني، چيني، قزاقي و بوسنيايي منتشر شده است.
source: http://www.khorasann... ay=29&id=535037 -
Common Farhangestan to be created for Iran, Tajikistan and Afghanistan
Posted 19 Jan 2011
رحيم مشايي در همايش بين المللي استادان زبان فارسي خبرداد
فرهنگستان مشترک زبان و ادبيات فارسي بين ايران، تاجيکستان و افغانستان تشکيل مي شود
خراسان - مورخ چهارشنبه 1389/10/29 شماره انتشار 17752
نويسنده: اکرم محمدي
زبان فارسي ، زبان اول مکتب اهل بيت (ع) است
اسفنديار رحيم مشايي از تشکيل فرهنگستان مشترک زبان و ادبيات فارسي بين ايران، تاجيکستان و افغانستان خبر داد و گفت: در حال تدوين نامه اي به دبير کل سازمان ملل هستم که زبان فارسي در کنار ساير زبان ها در اجلاس سازمان ملل محسوب شود.
اسفنديار رحيم مشايي رئيس دفتر رئيس جمهور و مسئول کميسيون فرهنگي دولت روز گذشته در هفتمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادب فارسي در تالار علامه اميني با اعلام اين خبر و تاکيد بر اهميت زبان فارسي گفت: احياي گسترش زبان فارسي يک تکليف بزرگ بين المللي است و امروز زبان فارسي به عنوان يک ميراث ارزشمند است در مقايسه با ميراث جهاني که زبان فارسي در اين ميراث سهم بزرگي را به خود اختصاص داده است.وي در ادامه گفت: در موقعيتي که جامعه جهاني به سمت اتحاد و يکپارچگي مي رود، پاسداشت زبان فارسي، يک تکليف براي جامعه جهاني است و به ايران نيز محدود نمي شود و يونسکو بايد به زبان فارسي به عنوان ميراث بزرگ زبان فارسي به ديده احترام بنگرد.مسئول کميسيون فرهنگي دولت دهم زبان را از ضروريات زندگي دانست و گفت: زبان به تحقق زندگي انساني، فرصت مي دهد و همه علوم وامدار زبان هستند و همه دستاوردهاي فکري بشر، محتاج و وامدار زبان است در واقع زبان تعيين کننده سطح زندگي و شکل دهنده زندگي است.
مشايي با اشاره به تحول زبان گفت: زبان در سطح ارتقاي فرهنگ انساني اثربخش است و بدون زبان ارتقا و تحول اتفاق نمي افتد. هم چنان که زبان به زندگي غنا مي بخشد، زندگي هم به زبان غنا مي بخشد.مشايي گفت: امروز اگر ايراني هست به برکت زبان فارسي است و هيچ تضادي هم ندارد. زبان فارسي باقي ماند و با ورود اسلام واژگان عربي را پذيرفت و به استخدام درآورد و برخي از اين واژه ها معناهايي پيدا کرد که عرب زبانان آن معاني را دريافت نمي کنند و همين زبان است که ايران را پايدار نگاه داشته است.مسئول بخش فرهنگي دولت گفت: اين ادعا وجود دارد که ايرانيان معتقدند به دليل پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت زيباترين و محکم ترين دريافت را از اسلام دارند و اگر زبان فارسي نبود، اين اتفاق نمي افتاد. حال بايد پرسيدچرا ايران به فردوسي بدهکار است؟ چرا اسلام و تشيع به فردوسي بدهکار است؟ چون سهم ايرانيان در پاسداشت و دريافت هاي حقيقي و خردمندانه از اسلام است چون روحيه عدالت طلبي و مبارزه بسيار بالاست و همه اين ها از مسير زبان مي گذرد. در واقع زبان فارسي توانسته انديشه هاي بلند اسلامي را قابل قبول و قابل پذيرش جلوه دهد.وي از احيا و گسترش زبان فارسي؛ به عنوان يک تکليف بزرگ ياد کرد و گفت: زبان فارسي حدود هزار سال در بسياري از ملت ها ريشه دارد و بخش مهمي از تاريخ ملت هاي متفاوت را شکل داده است و به همين دليل اولويت دولت دهم فرهنگ و هنر است و در حوزه فرهنگ و هنر؛ هيچ چيز مهم تر از انديشه هاي اسلام ناب و زبان فارسي وجود ندارد و به همين دليل بايد در زمينه زبان فارسي شاهد يک جهش و جنبش باشيم چون يک جريان معمولي براي زبان فارسي کافي نيست و دوستان ما در افغانستان و تاجيکستان بايد نگاه استراتژيک داشته باشند چون زبان فارسي نه فقط براي دولت بلکه براي نظام يک شاخص است و هر کسي مي خواهد عملکرد دولت و نظام را بسنجد، بايد از روي زبان فارسي اين سنجش را انجام دهد. مشايي زبان فارسي را زبان اول مکتب اهل بيت عصمت و طهارت دانست و گفت: ما به آينده نگاه مي کنيم. فردايي که جامعه جهاني در حال شکل گيري است و براي آينده بشر، زبان فارسي يک امتياز ويژه است و بايد به همين دليل برنامه ريزي داشته باشيم و پيشنهاد مي کنم که فرهنگستان مشترک زبان و ادب فارسي بين سه کشور ايران، افغانستان و تاجيکستان تشکيل شود.
اغلب دانشگاه هاي بزرگ، رشته زبان و ادب فارسي دارند
در ادامه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي طي سخناني گفت: زبان فارسي که پشتوانه ۱۲ قرن ادب نظم و نثر مکتوب دارد، در ميان حدودا چهار هزار زبان و لهجه که امروزه در جهان هست، نقش و اهميت کم نظيري دارد.
زبان شناسان آن را دومين زبان از نظر آسان آموزي شناخته اند.از سوي ديگر، موقعيت تمدن اسلامي و فرهنگ ايران اسلامي و انقلابي، جاذبه آموختن زبان فارسي را دوچندان کرده است.
امروزه در اغلب دانشگاه هاي بزرگ در سراسر جهان رشته زبان و ادب فارسي داير است و اين علاوه بر مراکز ايران شناسي و اسلام شناسي است.با تاسي به رهبر فرزانه و خردورز انقلاب اسلامي، حضرت آيت ا... خامنه اي، مسئولان دولت هم به اين جاذبه و نقش کليدي زبان و ادب فارسي واقف اند و به مدد رايزني ها و خانه هاي فرهنگ که در اغلب کشورهاي جهان داير است، با مراکز ايران شناسي يا دانشگاه هايي که گروه يا رشته زبان فارسي دارند، نقش تاريخي و فرهنگي خود را ايفا مي کنند.اگر اهميت زبان هاي بشري را به داشته ها و ذخاير فرهنگي آن بدانيم، زبان و ادب فارسي جايگاه بي همتايي دارد و با دوازده قرن ميراث مکتوب، دومين زبان جهان اسلام است.زبان فارسي در جمهوري اسلامي ايران، افغانستان و تاجيکستان جمعا در حدود ۱۰۰ ميليون سخنور دارد. اين نيز مايه شگفتي است که سمرقند و بخارا و توابع آن ها در جمهوري ازبکستان، به تقريب يازده ميليون فارسي زبان دارد که مانند تاجيکان، اين زبان مادري و نياکان خود را به خط سيريليک (روسي) مي نويسند.در قرآن کريم بيش از ۵۰ واژه فارسي وجود دارد. براي شرح و تفصيل اين مسئله مي توان به کتاب نو - کلاسيک «واژه هاي دخيل در قرآن مجيد» نوشته آرتور جفري ترجمه دکتر فريدون بدره اي و منابع ديگر از جمله دانشنامه هاي قرآن ( به انگليسي و فارسي) مراجعه کرد.دکتر حسيني در ادامه افزود: استعمار انگلستان و دست اندازي اش به هند، در قرن ۱۹ تا اواسط قرن بيستم که شبه قاره هند به رهبري گاندي استقلال يافت، باعث شد که زبان فارسي که زبان رسمي آن سرزمين پهناور بود، جايگاه خود را که نهصد سال برقرار بود، از دست بدهد.در اين دوره دراز آهنگ مهم ترين آثار شعر و ادب و علم و تاريخ نگاري هنديان به زبان فارسي بود.چنان که اشاره شد و ايران شناسان غرب هم معترف اند، شعر و ادب فارسي در ميان «ادبيات» جهاني، مقامي رفيع و منيع دارد. همين است که از قرن شانزدهم ميلادي يعني با پا گرفتن رنسانس، صدها اثر از آثار ادبي، اخلاقي و عرفاني - به ويژه آثار منظوم - فارسي به مهم ترين زبان هاي اروپايي، به ويژه فرانسوي، انگليسي و آلماني و ده ها زبان ديگر و نيز زبان ترکي استانبولي و ايتاليايي ترجمه شده است. در دوره جديد که توجه غربيان به فرهنگ شرق - اعم از خاور دور و خاورميانه - بالا گرفت و نهضت فکري و عرفاني و فرهنگي به نام روزگار نو New Age پديد آمد، توجه به مولانا هم اوج تازه اي يافت. چنان که ترجمه اقتباس گونه بعضي از غزليات مولانا معروف به غزليات شمس، بسيار مردم پسند واقع شد و شمارگان يک ميليون نسخه پيدا کرد.
source: http://www.khorasann... ay=29&id=535036 -
History of publications in Central Asia
Posted 10 Jan 2011
جراید در آسیای مركزی ، مطبوعات در آسیای مركزی دیرتر از مناطق مسلماننشین روسیه شكل گرفت (دولت، ص 201). برخی از مطبوعاتی كه، پیش از تأسیس مطبوعات مستقل و ملی در این سرزمینها، به آنجا راه یافتند و خوانندگانی داشتند، عبارت بودند از: روزنامههای حبلالمتین، چهرهنما و پرورش (در مصر) و سراجالاخبار (در كابل) كه همگی فارسی بودند و روزنامههای تركی، ارشاد (در باكو)، ملانصرالدین (در تفلیس)، ترجمان ، وقت ، ییلدیز (هر سه از تاتارستان)، و صراط المستقیم (استانبول؛ كارر دانكاس ، ص 79، 85، 88، 102؛ خالد، ص 110، 121؛ كریموف، ص 25؛ مسلمانیان قبادیانی، ص 41؛ حائری، ص 309، صدرضیا، تعلیقات شكوری، ص 331ـ 342). این روزنامهها كموبیش در آسیای مركزی خوانده میشدند و بر افكار اثر میگذاشتند و حتی برخی از روشنفكران، برای استفاده از مطبوعات تاتاری، به آموختن زبان تاتاری میپرداختند. طرفداران «اصول جدید» هم، كه جراید را از عوامل ترقی و سرچشمه آگاهی و روشنگری میدانستند، از مروّجان مطبوعات در آسیای مركزی بودند و نخستین جراید مستقل آن منطقه نیز به همت آنان انتشار یافت.
عبدالرشیدخان مُنَوَّرقاری (متوفی 1311 ش/ 1931)، از رهبران جدیدیه در آسیای مركزی پس از انقلاب 1905/1323، برای انتشار روزنامهای بهنام خورشید از حكومت تقاضای مجوز كرد، اما بهبهانه اینكه روسی نمیدانست، تقاضایش رد شد (دولت، ص 205). در همین سال، گروهی از تاتارهای هوادار اصول جدید روزنامه < مدیریت ترقی آسیای مركزی > (اورتا آزیانینگ امورگذارلیگی ـ ترقی ) را در تاشكند منتشر كردند كه پس از انتشار هشت شماره تعطیل گردید. فرمانداری كل تركستان گفته بود در صورتی به آن اجازه انتشار میدهد كه یك روس، به نام ایوان گریگوریف، مدیر مسئول آن شود (همانجا). گریگوریف به سوسیالیسم معتدل تمایل داشت. اكثر مطالب این روزنامه، مقالات و مطالب روزنامههای روسی بود كه مترجم بازنشستهای بهنام محمدجان آیدروف آنها را به نثری ثقیل ترجمه میكرد (خالد، ص 121ـ122).
در 1324/ 1906، تاتاری به نام سعید اسماعیل عابدی (گابیتوف) ، از اعضای سازمان تانغیجیلر (فجریون) وابسته به حزب سوسیالیست انقلابی ، روزنامه ترقی را منتشر كرد (دولت، همانجا). این روزنامه كه مشتركاتی با روزنامه پیشین داشت، از نظر سیاسی تندروتر و از نظر نثر روانتر بود. افزون بر چند مسلمان، چند روس، از جمله دو خاورشناس بهنامهای ویاتكین و نالیوكین (كارر دانكاس، ص 79؛ حائری، همانجا) عضو تحریریه روزنامه ترقی بودند. مسئولان روزنامه میكوشیدند مردم آسیای مركزی را با آرمانهای نو سیاسی آشنا كنند. بسیاری از مطالب و مقالات ترقی از مطبوعات روسی ترجمه میشد. اصلاحطلبانی هم كه با آن همكاری میكردند، از ستونهای آن برای طرح انتقادهای خود از نابسامانیهای جامعه استفاده میكردند. لحن تند روزنامه و انتقادهایش از دیوان سالاری، موجب شد كه پس از انتشار نوزدهمین شماره توقیف گردد (خالد، ص 122). كارر دانكاس (همانجا) آن را ترجمان مطبوعاتی «جدیدیها» ــ كه به آرمانهای سوسیالیستهای انقلابی نیز گرایش داشتند معرفی كرده است.
سه هفته پس از توقیف ترقی (خالد، ص 122)، منوّرقاری، روزنامه خورشید را ــ كه تقاضای انتشارش پیشتر رد شده بود با همكاری محمود بهبودی و چند جدیدی دیگر، در 1324/ 1906 منتشر كرد (دولت، همانجا). در سرلوحه آن نوشته شده بود: «ارگان مسلمانان كه دو یا سه بار در هفته به زبان تركی [ ازبكی ] منتشر میشود و ارگانی است علمی ـ ادبی و سیاسی ـ اجتماعی» (كارر دانكاس، همانجا). خورشید هم كموبیش همان لحن تند ترقی را داشت و از طرح صریح موضوعات سیاسی پرهیز نمیكرد، چنان كه چند مقاله در باره بیثباتی سیاست روسیه و حوادث سیاسی ایران و مصر و هند، با رویكردی ضد استعماری، نوشت و بدین واسطه خشم مقامات تزاری را برانگیخت، به طوری كه پس از انتشار شماره دهم، آن را از ادامه انتشار باز داشتند (خالد، ص 122ـ123).
جدیدانی چون منوّرقاری، عبداللّه اولانی ، و احمدجان بیكتمیر ، كه به سیاست حكومت پی برده بودند، برای آنكه غافلگیر نشوند، روزنامههایی چون آسیا و حقیقت (پس از چند شماره به شهرت تغییر نام یافت) را، كه جواز نشرشان را قبلاً گرفته بودند، یكی پس از دیگری منتشر كردند. شهرت ، كه از نظر مشی و حتی هیئت تحریریه ادامه خورشید به شمار میآمد، از 1325/ اواخر 1907 منتشر شد؛ اما، پس از انتشار شماره دهم، در 1326/1908 توقیف گردید (رجوع کنید به دولت؛ كارر دانكاس، همانجاها). از آسیا هم بیشتر از پنج شماره منتشر نشد (كارر دانكاس، همانجا). در همین دوره، جریده تجار نیز بههمت میرسیدعظیمبای، یكی از ثروتمندان تاشكند، در همین شهر منتشر گردید. این جریده، كه هفتهای دو یا سه بار منتشر میشد و در سرلوحهاش تصریح میكرد كه «بهزبان مسلمانان» منتشر میشود، میكوشید مقامات تزاری را متوجه ضرورت تحول ساختاری جامعه در آسیای مركزی كند (همانجا؛ عاشورف، ص 24). عظیمبای در یكی از مقالات خود، كه در شماره رجب 1325/ اوت 1907 بهچاپ رسید، نوشته است كه هدف ما، بر خلاف ترقی و خورشید، مخالفت با حكومت نیست، اما بر آنیم بهطریقی دوستان و حامیان دولت روسیه باشیم كه آسیبی به مذهب نرسد (خالد، ص 123). وی با وجود تحمل هزینه انتشار 37 شماره، بهعلت ناكامی در جلب خواننده، ناگزیر در صفر 1326/ مارس 1908 آن را تعطیل كرد (همانجا). با تعطیل شدن تجار ، كه مقارن بود با فروكش كردن موجهای انقلاب 1905/ 1323، فترتی چند ساله در كار انتشار جراید مستقل در آسیای مركزی پدید آمد (دولت، ص 206).
نخستین جریده مستقلی كه پس از این دوره انتشار یافت، سمرقند بود كه از جمادیالاولی 1331/ آوریل 1913 به همت بهبودی، هر دو هفته یكبار در شهر سمرقند (به زبان ازبكی و برخی مقالات به فارسی و روسی) منتشر میگردید. از این جریده جمعاً 45 شماره منتشر شد و جدیدیهای بسیاری، چون علیزاده، با آن همكاری قلمی داشتند، شمارگانش بین چهارصد تا ششصد نسخه بود (دولت، همانجا؛ عاشورف، ص 25). سمرقند ، پس از پنج ماه جای خود را به مجله آئینه داد (خالد، همانجا؛ رجوع کنید به بهبودی * ). صدای تركستان جریده دیگری بود كه با همكاری منوّرقاری و عبیداللّه خواجهیف و چند جدیدی دیگر، كه برای نشر آن شركت سهامی تشكیل داده بودند (خالد، ص 124)، از 1332/ 1914 آغاز به انتشار كرد و پس از 67 شماره، بهعلت مشكلات مالی، در 1335/ 1917 از انتشار بازماند (دولت، همانجا). صدای فرغانه جریدهای سیاسی، ادبی، اقتصادی و تجاری و از ناشران افكار نهضت جدیدها بود كه همزمان با صدای تركستان و با همكاری عابدجان محمودوف و علی مظاهری در خوقند منتشر شد و پس از انتشار 123 شماره، بهعلت مشكلات مالی، در 1333/ 1915 تعطیل گردید. بیشتر مقالات آن به زبان ازبكی و برخی نیز به فارسی و عربی بود (همانجا؛ خالد، ص 102، 124، 150ـ151). محمودوف، پس از تعطیل شدن صدای فرغانه ، تیریك سوز (سخن زنده) را در خوقند منتشر كرد؛ اما این روزنامه هم چندان نپایید (دولت، همانجا). از روزنامهای به نام تلگرام خبرلری (اخبار تلگرام) نیز بیش از سی شماره منتشر نشد (همانجا).
در امارت بخارا ــ كه در دوره تزاری، تحتالحمایه روسیه و دارای نوعی خودمختاری بود انتشار بخارای شریف به عنوان نخستین روزنامه فارسی تاجیكی در 10 ربیعالاول 1330/ 11 مارس 1912 آغاز شد (صدرضیا، مقدمه شكوری، ص 7). این جریده ناشر افكار جدیدیهای بخارا بود و مقدمات انتشارش با تلاشهای جمعیت مخفی «تربیه اطفال» (رجوع کنید به «جدیدها * ، نهضت») فراهم میآمد و در چاپخانه لوین یهودی در كاگان (بخارای نو) در نزدیكی شهر بخارا منتشر میشد (رجوع کنید به بخارای شریف * ).
چهار ماه پس از آغاز انتشار بخارای شریف ، در ربیعالا´خر 1330/ مارس 1912، تصمیم گرفته شد كه روزنامه دیگری برای ازبكهای آسیای مركزی نیز به زبان تركی ازبكی به نام توران ، در كنار بخارای شریف ، منتشر شود. آغاز انتشار این روزنامه، كه دو شماره در هفته منتشر میشد، شعبان 1330/ ژوئیه 1912 بود. این دو نشریه دارای مشی همانندی بودند و سرانجام، با همدستی امیربخارا و «ایلچیخانه روس»، در صفر 1331/ ژانویه 1913، اولی پس از انتشار 153 شماره و دومی پس از انتشار 49 شماره تعطیل شدند (همان، ص 76ـ77؛ كارر دانكاس، ص 101ـ102؛ خالد، ص 123).
مجلههایی نیز به زبان ازبكی منتشر شده است كه عبارتاند از: آئینه ، كه در شوال 1331/ اوت 1913 بهمدیریت بهبودی و همكاران جدیدیاش در روزنامه سمرقند (كه تعطیل شده بود)، با هدف تشویق مردم به آموختن علم و فرهنگ، در 24 تا 32 صفحه به صورت هفتگی در سمرقند منتشر گردید و پس از انتشار 136 شماره، در شعبان 1333/ ژوئن 1915 تعطیل شد. آئینه نخستین مجله آسیای مركزی بود كه در حدود هشت سال پس از انتشار نخستین روزنامه مستقل به زبان ازبكی، منتشر گردید (دولت، ص 206ـ207). در آن اشعار عینی و مقالاتی نیز به فارسی درج میشد (عاشورف، ص 15). فروش آن كم، و شمار مشتركانش در پایان سال نخست، 234 نفر بود و پس از آن هم شمارگانش افزایش چندانی نیافت (خالد، ص 123ـ124).
دومین مجله به زبان ازبكی، دهقان بود كه فرمانداری كل تركستان از ربیعالاول 1333 تا 1335/ ژانویه 1915ـ1917، بهمدیرمسئولی نوویكوف روسی، در تاشكند منتشر میكرد. این مجله، همانگونه كه از نامش برمیآید، غالباً در بردارنده مقالات و مطالبی در باره كشاورزی بود (دولت، ص 207).
الاصلاح ، كه مجلهای دینی بود، از ربیعالاول 1333 تا 1336/ ژانویه 1915ـ 1918 بههمت ملاعبدالرحمان صالح، پانزده روز یك بار، بهزبانهای ازبكی و فارسی در تاشكند منتشر میشد (همانجا). این مجله، كه گروه كوچكی از علما با آن همكاری میكردند، علاقهای به اصول جدید در تعلیم و تربیت و «جدیدیه» نشان نمیداد (قانلیدره، ص 154). توجه اصلی آن بر تهذیب مذهب از حشو و زوائد بسته شده به آن، با توسل به سنّت، بود (رجوع کنید به خالد، ص100).
از هر كدام از مجلات شرقی و یورت (وطن) هم چند شماره در 1334/1916 منتشر گردید.
پس از انقلاب فوریه 1917/ ربیعالا´خر 1335، در آسیای مركزی هم، مانند جاهای دیگر، بر شمار مطبوعات افزوده شد، چنانكه در 1335/1917 این جراید منتشر شدند: تركایلی (خلق ترك)، در سمرقند، كه ناشر افكار «شورای مركزی مسلمان در تركستان و فرقه عدم مركزیت ترك» در تركستان بود؛ حریت ، كه عبدالرئوف فطرت * یكی از ادارهكنندگانش بود؛ نجات كه بهجای < روزنامه ولایت تركستان > و تحت اداره منوّرقاری منتشر میشد؛ توران ، كه ناشر افكار «جمعیت ترقیپرور توران» بود (رجوع کنید به بخش 9)؛ اولوغ تركستان (تركستان بزرگ)، كه در مطبوعات تركستان جایگاه خاصی داشت، به زبان قازانی ـ ازبكی؛ شورای اسلامی ، كه در پی نزدیك كردن اقوام مسلمان و ترك بههمدیگر بود؛ فرغانه صحیفهسی (صحیفه فرغانه)، و جانشین آن فرغانه نداسی (ندای فرغانه)، در نمنگان؛ رونق الاسلام ، ناشر افكار دموكراتهای مسلمان، در خوقند؛ و ایل بایراقی (پرچم خلق)، به زبان تاتاری قازانی ـ ازبكی، در خوقند، كه پس از اعلان خودمختاری تركستان، ترجمان حكومت آن شد ( د.ا.ترك ، ج 7، ص 389ـ390).
در سالهای بعد هم مطبوعاتی، اغلب با گرایشهای نظامِ در حال استقرار شوروی، منتشر شدند كه نامهایشان معمولاً گویای مواضعشان است، از قبیل محنت كشلر تاووشی (فریاد رنجكشان) و اشتراكیون (سمرقند 1336/ 1918)؛ فرغانه ، و ترك سوزو (سخن ترك؛ هر دو در سمرقند در 1337/ 1919)؛ تركستان فقراسی (فقرای تركستان) و صدای فقرا ، از انتشارات شعبه سیاسی ارتش تركستان (هر دو در 1338/ 1920)؛ آزاد بخارا ، روزنامه رسمی جمهوریت خلق بخارا (1338/ 1920)؛ قیزیل بایراق (پرچم سرخ) كه جانشین اولوغ تركستان شد و از جراید روزانه مهم این دوره بود؛ خبرچی (بخارا 1300 ش/ 1921)؛ تركستان (تاشكند 1301 ش/1922)؛ بینالملل (تاشكند 1302 ش/1923)؛ ینگییول (راهنو) و قیزیل اؤزبكستان (ازبكستان سرخ) روزنامه رسمی ازبكستان (تاشكند 1303 ش/ 1924؛ همانجا).
اهمّ مجلات منتشر شده در دوره مورد بحث عبارتاند از: حریت (خوقند 1336/1917)؛ اظهارالحق ، به فارسی و ازبكی (تاشكند 1337/1918)؛ شعله انقلاب ، به زبانهای فارسی و ازبكی در سمرقند، عاشورف، ص26؛ حائری، ص 327ـ 328)؛ قیزیل یول (راه سرخ؛ تاشكند 1300 ش/1921)؛ قیزیل خوارزم (خیوه 1301 ش/1922)؛ اوچقون (جرقه) و نشر معارف و محنت كشلر اخباری (اخبار محنتكشان؛ بخارا 1302 ش/ 1923)؛ طایاق (دگنك؛ سمرقند 1339/ 1920)، مشرب (سمرقند 1303 ش/1924) و مشتوم (مشت؛ تاشكند) كه هر سه فكاهی بودند ( د. ا. ترك ، ج 7، ص 390).
فارسی تاجیكی. انتشار جراید فارسی تاجیكی سالها پیش از تأسیس جمهوری شوروی تاجیكستان (1308 ش/1929) و حتی پیش از تأسیس جمهوری شوروی خودمختار تاجیكستان در تركیب جمهوری شوروی ازبكستان (ربیعالاول 1343/ اكتبر 1924؛ رجوع کنید بهد. تاجیكی ، ج 7، ص 394) آغاز شد.
بعد از بخارای شریف * ، كه نخستین جریده فارسی تاجیكی بهشمار آمده است، شعله انقلاب، دومین جریده به فارسی، تاجیكی، ناشر افكار حزب كمونیست تركستان بود، كه بهصورت هفتگی از رجب 1338/ آوریل 1919 در سمرقند انتشار یافت، ولی پس از انتشار 91 شماره در آذر 1300/ دسامبر 1921 تعطیل شد ( د. تاجیكی ، ج 8 ، ص 179). سومین روزنامه تاجیكی، بهنام آواز تاجیك كَمْبَغَل (تنگدست)، در آستانه تأسیس جمهوری خودمختار تاجیكستان در 3 شهریور 1303/ 25 اوت 1924، در سمرقند منتشر میشد. با این روزنامه ــ كه از شماره دهم واژه «كمبغل» از عنوان آن حذف گردید و بعدها نامش بارها تغییر یافت و پس از استقلال تاجیكستان بار دیگر آواز تاجیك نامیده شد ادیبان نامآور تاجیك، چون صدرالدین عینی، ابوالقاسم لاهوتی * ، غفوروف و تورسونزاده * ، همكاری میكردند (همان، ج 5، ص 283ـ284؛ < دایرهالمعارف ادبیات و هنر تاجیك > ، ج 2، ص 491ـ 492). آواز شرق نخستین روزنامه دوشنبه بود كه شماره اولش در مرداد 1303/ اوت 1924 ــ احتمالاً پساز تأسیس اولینچاپخانه در دوشنبه در همان سال ( د. تاجیكی ، ج 7، ص 412؛ عاشورف، ص 29ـ 30) انتشار یافت و در اواخر همان سال هم تعطیل شد ( د. تاجیكی ، ج5، ص284). نخستین شماره عید تاجیك ، در 24 اسفند 1303/ 15 مارس 1925 (مقارن با عید نوروز و چند ماه پس از تأسیس جمهوری خودمختار) منتشر گردید. این نشریه از شماره دوم بیداری تاجیك ، از آبان 1307/ اكتبر 1928 تاجیكستان سرخ ، و از 1334 ش/ 1955 تاجیكستان ساوتی (تاجیكستان شوروی) نامیده شد و پس از استقلال جمهوریت نام گرفت (همان، ج 7، ص428؛ عاشورف،همانجا). وزارت معارفتاجیكستان دو مجله منتشر كرد: دانش و آموزگار ، و رهبر دانش . شماره اول مجله دانش و آموزگار در اسفند 1304/ مارس 1926 منتشر و پس از كمتر از یك سال، تعطیل شد. این مجله سیاسی، اجتماعی، تربیتی، علمی و انتقادی، و مدیرمسئولش قاسم دیلمی بود ( د.تاجیكی ، ج2، ص324). رهبر دانش هم ــ كه شماره نخستش دانش و بینش نام داشت از 1306 تا 1311 ش/ 1927ـ1932 انتشار یافت. سردبیر آن م. موسوی و مدیرمسئولش ر. منافزاده بود و صدرالدین عینی و لاهوتی با آن همكاری میكردند (همان، ج6، ص228؛ عاشورف، ص111ـ 112). مجله ماهانه برای ادبیات سوسیالیستی هم سخنگوی كانون نویسندگان تاجیك بود كه از مرداد 1311/ اوت 1932 آغاز به انتشار كرد و در 1316ش/1938 شرق سرخ نامیده شد. بیشتر نویسندگان معروف تاجیك چون كوهزاد و تورسونزاده با آن همكاری میكردند؛ این مجله پس از استقلال تاجیكستان صدای شرق نام گرفت ( د. ترجیكی ، ج 1، ص 379؛ عاشورف، ص 119ـ 120).
قزاقی. نخستین جریده قزاقی سیركه بود كه عبدالرشید ابراهیموف در 1325/ 1907 تنها یك شماره از آن را به صورت پیوستی برای نشریه الفت ، در پترزبورگ، به كمك روشنفكران قزاق منتشر كرد (دولت، ص 201). سپس قزاق گزتی (روزنامه قزاق) در ترویتسك، و دالا (صحرا) در اومسك انتشار یافتند كه پیش از آنكه تأثیری در میان قزاقها بگذارند، توقیف گردیدند. از جریده قزاقستان نیز، پس از توقیفی چند ماهه، در فاصله سالهای 1329 تا 1331/ 1911ـ1913 چهارده شماره منتشر شد (همان، ص 201ـ202) از 1332 تا 1336/ 1914 تا 1918 روزنامه قزاق ، بههمت مصطفی اورازف و سردبیری احمد بای تورسونوف (تورسونزاده) و با همكاری نویسندگان معروفی چون موغجان جومابایف (جمعهبایف)، علیخان بوكیخانوف و میریعقوب دولتوف در اورنبورگ بهچاپ میرسید. شمارگان آن، در پرتو درج اشعار و مطالب و مقالات شایان توجه، در اندك مدتی به سههزار و، چندی بعد به هشتهزار نسخه رسید (همان، ص 202). بوكیخانوف كه نگران نفوذ فزاینده تاتارها در جامعه قزاقها بود، با انتقاد از جریان تاتارگرایی، بر احساسات دشمنی با تاتارها، كه منجر به طرد شماری از ملایان تاتار از ازبكستان شد، دامن زد. وی، در مقابل، مبلّغِ فراگیری تمدنِ روس بر اساس «قزاقیت» بود (همانجا). روزنامهای نیمهتاتاری ـ نیمه قزاقی بهنام ایشمی دالاسی در پتروپاولوفسك منتشر شد كه در همان سال توقیف گردید. جریدهای هفتگی بهنام آلاش نیز در محرّم 1335/ نوامبر 1916 در تاشكند آغاز به انتشار كرد كه تا اوایل 1336/ اواخر 1917 دوام آورد (همانجا). مجلهای بهنام آی ـ كاپ در 1329/1911 در ترویتسك منتشر شد و پس از انتشار 88 شماره، در ذیحجه 1334/ اكتبر 1916 وادار بهتعطیل گردید. این مجله تأثیر بسزایی در توسعه و تكامل زبان ادبی قزاقی داشته است. در آی ـ كاپ ، قطعاتی از سرودههای فردوسی ترجمه و منتشر میشد (همانجا).
سقوط نظامتزاری در 1917، بر شمار مطبوعات قزاقستان و قرقیزستان افزود. بیرلیك تووی را در ماههای بعد از انقلاب، دموكراتهای ملی تحت رهبری سیاسی م. چوقای، در تاشكند منتشر كردند. شماری از ملیگرایان با این نشریه همكاری میكردند. اوران را دفتر سیاسی مسلمان در خان اورداسی و جریده هفتگی اوچجز را سوسیالیستهای ملی در قیزیلیار در 1335/ 1917 منتشر كردند. جریده هفتگی قزاقمونگو را سوسیالیستها در اورنبورگ انتشار دادند. مجلات جاس آلاچ در سالهای انقلاب در تاشكند، و قیزیل قزاقستان در 1300 ش/1921 و جاس قزاق در 1302 ش/1923، هر دو، در اورنبورگ منتشر شدند ( د.ا.ترك ، ج 7، ص 391).
تركمنی. تا 1335/1917 در تركمنستان فقط دو روزنامه منتشر شد: مجموعه ماورای بحرخزر ، كه بههمت یك تاتار قازانی بهنام سیدمهدی قاسموف در 1326/1908 در عشقآباد منتشر شد و پس از انتشار چهارده شماره تعطیل گردید؛ و < روزنامه ماورای بحر خزر> كه از 1333/ 1915 بهصورت نشریه سه زبانه تركمنی و فارسی و روسی منتشر شد (دولت، ص 207). پس از انقلاب 1917، قیزیل شرق (شرق سرخ) در قطار شرق ــ كه برای تبلیغ اهداف حزب كمونیست به آسیای مركزی فرستاده شده بود به زبانهای تاتاری قازانی، قزاقی، ازبكی، فارسی و تركمنی انتشار یافت. روزنامههای رسمی تركمنستان (تركمنستانِ رسمی) در 1301 ش/1922 و دایمان (دهگان) در 1304 ش/1925 منتشر شدند.
مجلات تركمنی ــ كه تعدادشان، مانند روزنامههای منتشر شده به آن زبان، بسیار كم بود غالباً پس از سقوط نظامتزاری در 1917، انتشار یافتند. از آن میان، ماهنامه تركمن ایلی (خلق تركمن؛ تاشكند 1301 ش/1922)، ماهانه ادبی و تاریخی یش اویگور (اویغور جوان؛ عشقآباد 1302 ش/ 1923) و مجله فكاهی توقماق (تخماق) از انتشارات روزنامه تركمنستان (عشقآباد 1304 ش/ 1925)، شایان ذكرند ( د.ا.ترك ، ج 7، ص 392).
منابع: عبدالهادی حائری، «مفهوم نوین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در نوشتههای پارسی آسیای میانه»، فصلنامه مطالعات تاریخی ، سال 1، ش 3 (پاییز 1368)؛ محمد شریفجان مخدوم صدرضیا، روزنامه صدرضیاء وقایعنگاری تحولات سیاسی ـ اجتماعی بخارای شریف طی نیمه پایانی امارت خانات منغیت ، تحقیق و پژوهش محمدجان شكوری، تهران 1382 ش؛ دوران عاشورف، فرهنگ روزنامهها و مجلههای تاجیكستان ، دوشنبه 1999؛ صدرالدین عینی، تاریخ انقلاب فكری در بخارا ، تهران 1381 ش؛ رحیم مسلمانیان قبادیانی، ستارههای پامیر: آشنایی باتنی چند از ادیبان معاصر تاجیك ، تهران 1383 ش؛
Helen Carrere d'Encausse, Islam and the Russian empire: reform and revolution in Central Asia , tr. Quintin Hoare, London 1988; Nadir Devlet, Rusya terklerinin milli mucadele tarihi 1905-1917 , Ankara 1999; Ensiklopediyayi adabiyat va san ـ ati Tajik , vol. 2, Dushanbe 1989; Ensiklopediyayi Savetii Tajik , Dushanbe 1978-1988; IA , s.v. "Matbuat. II: Turkler" (b R. Rahmeti Arat); Ahmet Kanlidere, "Sovet ve turk tarih yaziciliginda Rusya musulmanlarinin dusunce tarihi", Turkiye arastlrmalarl literatur dergisi , vol.2, no.1 (2004); N. Karimov, "XX asr bashlaridagi tarikhii vaziiat va jadidchilik harakatining vujudga Kelishi", in Jadidchilik: islahat, yanqilanish, mustaqillik va taraqqlyat uchun kurash , ed. D. A. Alimova etal., Tashkant: Tashkent University,1999; Adeeb Khalid, The politics of Muslim cultural reform: Jadidism in Central Asia , Berkeley 1998.
/ رحیم رئیسنیا /
source: http://www.encyclopa... l2.php?sid=4585
My Information
- Member Title:
- Advanced Member
- Age:
- Age Unknown
- Birthday:
- January 1
- Gender
-
- Interests
Contact Information
- E-mail:
- Click here to e-mail me
Comments
Parsistani
09 Dec 2010 - 09:59