17 شهريور 1389,ساعت 17:29:05 |
فضل الله زرکوب  این دل صاف سُکّه رو کیستی ای که رگ رگـم پر شده با صدای تو یک نفــس آشـکاره شو جان و تنم فـــدای تو بیتو تمام روز؛ شـب، با تو شب ازدحام نور توبه زشام ناز تو، خـوش؛ سحــر رضای تو سر خــط بنـــدگی دهد تا دم صــورش آفتاب سجــــده کـند اگرشبی سرمه به خاک پای تو مجتهدان ذوالفِطَن، منـــبریان خــــوش سخن |
ادامه مطلب...
|
|
17 شهريور 1389,ساعت 17:06:47 |
سعادت پنجشیری  درین حوالیی پایین تر از مه وخورشید درین حوالیی بالا تر از سرود و نشید که فرق ابر ببوسد خطوط صاف سپهر هوای دیدن روی تو در ترانه دمید ترا که رفتۀ بالا تر از همین بالا شود به ذوق تماشای تو چو باز پرید؟ به بال سعی هوا باز این افق پیما |
ادامه مطلب...
|
|
انگبین پـــــــــــــــــارســــــی |
18 خرداد 1389,ساعت 12:13:01 |
بهار سعید  پارسی مِهر من نشانه ی من پارسی شور من ترانه ی من لای لایی مادرم با تو می کنم ناز، دخترم با تو با تو شد کودکی من آغاز تا بمیرم ترا نمایم ناز تا که بشناختم جهانم را از تو پَر می زنم روانم را |
ادامه مطلب...
|
|
18 خرداد 1389,ساعت 12:10:33 |
د. احد وفأ معصومی  تاجیــکا ! روز آمد از خواب گران بیدار شو ! از حــریم شب برآ ! برخیز! سوی کار شو ! سستی ودرماندگی ، کمتر زخصـــم خود مدان خصم را نادم کن و، گردنده چون پرکار شو قوم وفرهنگ تو دارد از تو این چشم ِ امید : در رۀ حفظش چو کوه برپا، وچون مسمارشو دشمن ار خواهد زبانت را ، ز بنیا ن بر کند |
ادامه مطلب...
|
|
18 خرداد 1389,ساعت 02:46:39 |
 برای میهن آزاده ام، آریانا گاه ابری میشوی و گاه بارانی ستی گاه آماج شمالکهای توفانی ستی گاه ای ویرانۀ آوارۀ بی پا و سر در تب تاریک و تار و در پریشانی ستی گاه در فکر یکی پرواز میمیری، چقدر ای قناری! در به در هستی و زندانی ستی چشم در راهِ بهارانت شدم تا گُل شوم |
ادامه مطلب...
|
|
|
|
<< شروع < قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 بعد > پايان >>
|
صفحه 19 - 27 از 73 |